آزادی بیان یا آزادی پس از بیان!!؟
این چند روز که یه کم فعّال شدم شاید به این خاطر باشه که وقتی دفتر و جزواتم رو ورق میزنم و مطالعه میکنم، این ور و اونور نوشتههام یه جملههایی رو از حرف اساتیدم گلچین کردم و نوشتم. همین جملات گلچین شده است که منو به نوشتن وادار میکنه!
سر یکی از کلاسهامون صحبت از آزادی بیان بود و ...! دکتر میگفت کی گفته ما آزادی بیان نداریم؟ اتفاقا آزادی بیان دارین اونم در حدّ اعلی. رو به بچّهها کرد و گفت: هر کی مخالفه بلند شه و مخالفتش رو اعلام کنه. یه همهمه تو کلاس برپا شد؛ گویا اکثر بچّهها مخالف بودن و نظرشون این بود که اصلا هم آزادی بیان توی جامعه نیست. خلاصه هر کی بلند شد و نظرش رو گفت. استاد هم اجازه داد که تا آخرین نفر هم حرفش رو بزنه و به همه نظرات بچّهها گوش میداد. بالاخره همه که حرفاشونو زدن استاد شروع کرد به صحبت که:
شما چه دانشجوی رشته جامعه شناسی هستین؟! آخه کی گفته آزادی بیان وجود نداره؟ اتفاقا وجود داره امّا چیزی که توی جامعه ما نیست آزادی پس از بیانه! تازه دوزاریمون(بعبارتی دو هزاری!) افتاد که منظور استاد چی بوده.
از زندانیان سیاسی و خبرنگاران و روزنامهنگاران محبوس گفت تا فیلترینگ اینترنتی و ...!
آخرشم گفت تنها حرفی که میتونم بزنم اینه که این محدودیتها باید توی این مملکت تعدیل بشه!!!
کلمات کلیدی :